آیا شما نیز از این هیاهوهای پیرامون هوش مصنوعی کلافه شدهاید؟! اگر اینطور است، این مقاله برای شماست. در این مطلب در مورد آنچه در انتظار ماست و اینکه چرا اریک اشمیت، رئیس سابق گوگل، حتی معتقد است که به توانایی هوش مصنوعی “آنطور که باید پرداخته نشده است“، بحث میکنیم. اما شاید بهتر باشد چشمان خود را به روی آنچه میآید نبندیم. این موضوع بسیار فراتر از آن چیزی است که اکثر مردم در حال حاضر میتوانند ببینند! شاید دیگر انسانها “باهوشترین موجودات روی زمین” نباشند! با اِروتِک همراه باشید تا ببینیم هوش مصنوعی تا کجا میخواهد به جلو حرکت کند!
۲۰۲۵
سال ۲۰۲۵ است و آینده در حال کوبیدن به در خانه ماست.البته آرام در را نمیکوبد، بلکه با صدای بلند، قاطعانه و بیوقفه این کار را انجام میدهد. در واقع، حتی نمیکوبد: در را میشکند و بهسادگی پشت در ایستاده است! فقط هوش مصنوعی، رباتیک و چشمانداز حذف میلیونها شغل نیست. این همچنین شامل همان مشکلات قدیمی است: بحران آب و هوا، توزیع ناعادلانه مالی، جنگها، عدم دیجیتالیسازی و چند مورد دیگر.
بله، همینطور است: حداقل بخشی از آینده که نیاز به حل فوریترین مشکلات جهان دارد، امروز، ترجیحاً دیروز، درست در آستانه خانه شماست. این بخشی از آینده است که هوش مصنوعی به موضوع غالب تبدیل میشود، مهم نیست که امروز چقدر هوش مصنوعی از گوشهایتان سرازیر میشود.
هوش مصنوعی بسیار فراتر از ChatGPT است، حتی اگر ما معمولاً هنگام شنیدن اصطلاح “هوش مصنوعی” به LLMهای مولد فکر کنیم. هوش مصنوعی هر روز باهوشتر میشود، تا حدی که انسانها بهزودی قادر به رقابت با آن نخواهند بود و باهوشترین موجود روی کره زمین دیگر انسان نخواهد بود!
بیش از هر چیز، امیدوارم همه سرانجام درک کنند که در چه دورانی زندگی میکنیم. نادیده گرفتن امکانات فنی و پیامدهای ناشی از آن نهتنها یک مشکل فنی، بلکه یک مشکل سیاسی و اجتماعی است.
یک مقاله دیگر در مورد هوش مصنوعی؟! خستهکننده است!
میدانید، مثل تصویر ماشینی است که با تمام سرعت به سمت دیوار میرود: ما دیوار را میبینیم، قوانین فیزیک را میدانیم، دانش و ابزار ترمز کردن را داریم، اما ترجیح میدهیم در مورد سیستم سرگرمی خودرو یا اینکه چه کسی در صندلی جلو مینشیند صحبت کنیم. در عین حال، بهسادگی اعلام میکنیم: “من با حداکثر سرعت به دیوار نزدیکتر میشوم – و با این حال تاکنون هیچ اتفاق بدی نیفتاده است، حتی با اینکه همه به من هشدار میدهند که با سر به سوی دیوار نروم.”
ما میتوانیم نمونه بسیار خوبی از این رفتار را در مورد بحران آب و هوا ببینیم: ما دهها سال است که مشکل را متوجه شدهایم، دانش لازم را داریم و از فوریت آن آگاهیم، اما به اندازه کافی اهمیت نمیدهیم که کاری در مورد آن انجام دهیم. شاید به این دلیل است که برای ما به اندازه مثال پاندمی حاد به نظر نمیرسد!
ما دنیا را از نو نمیسازیم، به چیزهای کوچک میچسبیم. ظاهراً ما ترجیح میدهیم ابتدا در مورد همه اینها بحث کنیم، قبل از اینکه به این فکر کنیم که چگونه با بحران آب و هوا مقابله کنیم. یا انقراض گونهها و از دست دادن تنوع زیستی مرتبط با آن. یا اینکه چگونه میتوانیم با بیعدالتی جهانی، فقر و گرسنگی جهانی مبارزه کنیم. یا پایان دادن به جنگها
ما در مورد چه چیزی صحبت میکنیم و این چه ربطی به هوش مصنوعی دارد؟ منظور ما این است که ما در حال حاضر در جامعه در زمینه تشخیص چیزهای مهم فاجعهبار عمل میکنیم. ما باید این را درک کنیم و به آن پاسخ دهیم. تنها در این صورت میتوانیم واقعاً با فرصتها و خطرات هوش مصنوعی مقابله کنیم. پس، ما به عنوان یک جامعه چه کاری باید انجام دهیم؟ اول از همه، دوباره گوش دادن را یاد بگیریم.
مشاغل ما در حال ناپدید شدن هستند – و این در حال حاضر اتفاق افتاده است!
دو سال پیش، گلدمن ساکس مطمئن بود که اتوماسیون و هوش مصنوعی میتوانند ۳۰۰ میلیون شغل را در سراسر جهان از بین ببرند. اگرچه IBM توانسته است مشاغل جدیدی ایجاد کند، اما همچنین به وال استریت ژورنال اطلاع داد که “چند صد کارمند” قبلاً توسط هوش مصنوعی جایگزین شدهاند. مایکروسافت قصد دارد حدود سه درصد از نیروی کار خود (حدود ۶۰۰۰ شغل تمام وقت) را کاهش دهد، علیرغم میلیاردها دلار درآمد! دلیل هم این است: “بازسازی شرکت” و تمرکز بر هوش مصنوعی. متا، آلفابت (گوگل)، آمازون – تحول در همه جا در حال وقوع است، همراه با تعدیل نیروی گسترده!
اریک اشمیت نیز اخیراً با یک نظریه مناسب ظاهر شد و گفت:
این اتفاق سریعتر از آن است که جامعه، دموکراسی و قوانین ما بتوانند با آن کنار بیایند و پیامدهای زیادی دارد. به همین دلیل است که این موضوع بسیار دستکم گرفته شده است. مردم درک نمیکنند چه اتفاقی میافتد وقتی هوشی در این سطح که عمدتاً بدون هزینه است، وجود داشته باشد. به همین دلیل است که ما، به عنوان یک صنعت، معتقدیم که تا یک سال دیگر، اکثریت قریب به اتفاق برنامهنویسان توسط برنامهنویسان هوش مصنوعی جایگزین خواهند شد!
به عقیده اشمیت، برنامهنویسان بیکار خواهند شد و این در چند سال آینده اتفاق خواهد افتاد. البته، هر برنامهنویسی تحت تأثیر قرار نخواهد گرفت. اما اکثر آنها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. “من علاقهای به این موضوع ندارم چون برنامهنویس نیستم!” بله، فکر میکنم افراد زیادی اینطور فکر میکنند. اما این دقیقاً همان پارادایم بحران آب و هوا است: “بخشی از جزایر گرمسیری در حال غرق شدن هستند – اما آنها هزاران مایل دورترند!”
گزارش جهانی آینده مشاغل ۲۰۲۵ بیان کرد که ۴۱ درصد از شرکتها قبلاً به دلیل هوش مصنوعی به کاهش نیروی کار خود فکر میکنند. “اما مشاغل جدیدی نیز ایجاد میشوند”. بله، میدانیم! اما نه به اندازه مشاغلی که از بین خواهند رفت، کارشناسان معتقدند. حتی حرفه جدید یک مهندس پرامپت نیز میتواند به گذشته بپیوندد اگر هوش مصنوعی بتواند به سادگی پرامپتهای بهتری را برای هر مناسبتی فرموله کند!
به عنوان مثال، شغل جدید یک راننده اتوبوس چیست که شغل خود را به لطف یک اتوبوس خودران از دست داده است؟ فرض کنیم انسان ۳۰ سال اتوبوس رانندگی کرده و واقعاً خوب این کار را انجام داده است. چقدر احتمال دارد که در سن ۵۵ سالگی، او اکنون در یک شغل فناوری اطلاعات که نمیداند آیا هوش مصنوعی میتواند بهتر انجام دهد، خود را پیدا کند؟ به عبارت دیگر، مشاغل جدید عالی به ما کمک زیادی نمیکنند اگر تعداد افراد بیکار و تعداد مشاغل خالی با هم مطابقت نداشته باشند.
استعدادهای جوان و باهوش در حال حاضر تحت تأثیر قرار گرفتهاند!
همچنین مشکل بزرگی وجود دارد که مانند شمشیر داموکلس بر سر جوانانی که در حال حاضر باید در مورد رشته تحصیلی تصمیم بگیرند، نشانه رفته است. چگونه میتوان دانشگاه مناسب را انتخاب کرد وقتی در دورانی زندگی میکنیم که امروز نمیدانیم کدام شغل فردا هنوز وجود خواهد داشت؟ مقاله وبلاگ Blood in the Machine را بخوانید. در این مقاله بسیار هوشمندانه، برایان مرچانت به مشاهدهای که توسط آتلانتیک انجام شده است اشاره میکند. آنها دریافتند که نرخ بیکاری برای فارغالتحصیلان دانشگاهی بهطور غیرمعمولی بالاست. حتی در رابطه با نرخ بیکاری عمومی، از لحاظ تاریخی بالا است.
پس از فارغالتحصیلی، معمولاً حرفه خود را با وظایف آسانتر شروع میکنید. دقیقاً همان وظایف آسانی که هوش مصنوعی در حال حاضر بهطرز درخشانی به آنها تسلط دارد. تا به حال، فارغالتحصیلان جوان یک منبع استعداد برای شرکتها بودهاند: مشتاق هستند، صلاحیتهای لازم را دارند و با پول نسبتاً کمی کار میکنند. با این حال، ما در حال حاضر میبینیم که به اصطلاح “شکاف جدید مدرک” – شکاف بین نرخ بیکاری این فارغالتحصیلان جوان و نرخ بیکاری کل نیروی کار – در حال حاضر گستردهتر از چهار دهه گذشته است.
آیا بهتر از هوش مصنوعی کار میکنید؟ برای چه کسی اهمیت دارد؟
تغییر محسوس دیگری کمتر به خود هوش مصنوعی و بیشتر به شرکتهای بلندپرواز مربوط میشود. به نظر میرسد اقتصاد در حال حاضر به هوش مصنوعی متکی است، حتی اگر آنچه هوش مصنوعی تولید میکند از آنچه کارمندان انسانی میتوانند به دست آورند پایینتر باشد.
Duolingo در حال حاضر این را با استراتژی “AI First” خود نشان میدهد. کیفیت دورهها در حال وخیمتر شدن است، اما به نظر میرسد شرکت در حال حاضر اهمیتی نمیدهد. بنابراین اگر فکر میکنید چون صحنه هوش مصنوعی را تماشا میکنید و میدانید که کار شما به راحتی قابل جایگزینی نیست، در امان هستید، متأسفم، اما این شما را محافظت نمیکند. مهم نیست که یک شرکت از روی حماقت عمل میکند یا صرفاً از فرصت برای خلاص شدن از شر کارکنان با بهانه هوش مصنوعی استفاده میکند.
البته، هر شغلی تحت تأثیر قرار نخواهد گرفت و قطعاً در ۲ یا ۳ سال آینده – این منطقی است. اما لطفاً زیاد احساس امنیت نکنید، حتی اگر یک صنعتگر باشید، زیرا انقلاب بعدی با رباتهای انساننمای مجهز به هوش مصنوعی نزدیک است! اما اجازه دهید در مورد رباتها جداگانه صحبت کنیم.
ما با یک آزمایش اجتماعی روبهرو هستیم!
اما وقتی در مورد فوریت مشکلاتمان به شما میگویم، مطمئناً فقط در مورد شغل نیست. به سیستم بازنشستگی ما نگاه کنید: در آلمان، به نظر میرسد که سیستم پرداخت به محض استفاده به محدودیتهای خود میرسد. در دهه ۱۹۶۰، شش نفر برای تأمین مالی بازنشستگی یک نفر لازم بود. امروز، در حال حاضر کمتر از دو نفر هستند و موسسه فدرال تحقیقات جمعیت پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۳۰ فقط ۱.۳ نفر به ازای هر بازنشسته وجود خواهد داشت.
بنابراین، اگر هوش مصنوعی و اتوماسیون بخش قابلتوجهی از مشاغل پردرآمد را از بین ببرند، چه اتفاقی میافتد؟ تنظیمات جزئی بهسادگی در دنیایی که هوش مصنوعی کل حوزههای شغلی را زیر و رو میکند، کافی نخواهد بود. ما با یک سازگاری تکاملی از سیستم اجتماعی خود روبهرو نیستیم، بلکه با یک سازماندهی انقلابی روبرو هستیم.
در حالیکه چند شرکت و فرد در آینده ثروت عظیمی را جمعآوری خواهند کرد، تودههای وسیع در معرض خطر عقب ماندن در این تغییر هستند، و بله، این شکاف تمایل زیادی به گسترش دارد.
در اینجا باید یک چیز را متوجه شوید: هیچ فرمول سادهای وجود ندارد که ناگهان همه چیز را دوباره هموار کند. یک وضعیت آرمانشهری که در آن ایجاد چند شغل، اجازه دادن به تعداد کمتری از مردم به کشور و افزایش سن بازنشستگی دیگر کار نمیکند. چه حمایتی اجتماعی قرار است این واقعیت را که ما در آینده نزدیک صدها میلیون پناهنده اقلیمی در جهان خواهیم داشت و به همان اندازه شغل خود را از دست خواهند داد، جبران کند؟!
سیستمهای جدید برای یک دوران جدید
اما همه چیز تاریک و مبهم نیست: ما فرصت داریم از این تحول تکنولوژیکی برای یک مدل اجتماعی عادلانهتر و آزادتر استفاده کنیم. برای این کار، باید اکنون عمل کنیم و مسیرهای جدید جسورانهای را در پیش بگیریم. ایدههای مختلفی وجود دارد که میتواند ما را به جلو ببرد:
به عنوان مثال، مالیات ربات: هر کسی که کار انسانی را با ماشینآلات جایگزین کند، بخشی از سود حاصل از آن را به جامعه بازمیگرداند. این وجوه میتواند مستقیماً به تأمین اجتماعی یا آموزش سرازیر شود. بخشی از این درآمد مالیاتی میتواند برای تأمین مالی درآمد پایه بدون قید و شرط نیز استفاده شود.
این همچنین منجر به رویکرد دومی میشود، که به نظر تقریباً ظالمانه است که در حال حاضر هیچ نقشی در سیاست ندارد: UBI، یا درآمد پایه بدون قید و شرط، که یک درآمد معیشتی است که به هر فرد در جامعه بدون توجه به پیشینه یا عملکرد آنها پرداخت میشود.
UBI همچنین میتواند مالیات جهانی بر تراکنشهای مالی را تأمین مالی کند. در زمانیکه تجارت با فرکانس بالا و الگوریتمهای کنترلشده توسط هوش مصنوعی میلیاردها دلار را در میلیثانیه در بازارهای مالی جابجا میکنند، حتی یک مالیات حداقلی بر هر تراکنش میتواند مبالغ قابلتوجهی را به بودجههای ملی تزریق کند بدون اینکه اقتصاد را تحت فشار قرار دهد. مالیات ربات یا مالیات بر تراکنشهای مالی میتواند به تأمین امنیت سیستم اجتماعی کمک کند، یا میتواند مستقیماً به UBI سرازیر شود.
وقتی صحبت از UBI به میان میآید، مردم اغلب میپرسند اگر پول بدون مزایا در دسترس باشد، چه کسی هنوز سر کار خواهد رفت. در اینجا یک سؤال متقابل مطرح میشود: اگر به دلیل اتوماسیون تقریباً هیچ کس هنوز کار نمیکند، چه کسی قرار است همه آنچه را که اقتصاد تولید میکند بخرد؟
مسئله این خواهد بود که به مردم فرصت داده شود تا پتانسیل خود را فراتر از شغل سنتی با درآمد توسعه دهند. در دنیایی که هوش مصنوعی و رباتها وظایف روتین بیشتری را بر عهده میگیرند، میتوانیم زمان بیشتری را به فعالیتهای خلاقانه، اجتماعی و مراقبتی اختصاص دهیم.
بمب در حال تیکتاک است: چرا باید اکنون عمل کنیم؟!
بگذارید واضح بگوییم: ما اینجا در مورد چشماندازهای آینده صحبت نمیکنیم. اینها همه الان در حال وقوع است، همین الان! سرعت توسعه هوش مصنوعی از تمام انقلابهای تکنولوژیکی قبلی پیشی میگیرد. در حالیکه انقلاب صنعتی دهها سال طول کشید، انقلاب هوش مصنوعی در چند سال اتفاق میافتد – نقل قول اریک اشمیت در بالا را به یاد بیاورید.
اگر اکنون مسیر جدیدی را مشخص نکنیم، با زمانهای از تنشهای شدید اجتماعی روبهرو خواهیم شد. این به این دلیل است که بزرگترین خطر خود هوش مصنوعی نیست، بلکه ناتوانی ما در تطبیق نظم اجتماعی خود با این واقعیت جدید است. ما نمیتوانیم دکمه مکث را فشار دهیم. غول از چراغ جادو بیرون آمده است! هر شرکت و هر دولتی که اکنون کُند میشود چون میخواهد ابتدا کنترل هوش مصنوعی را تضمین کند، توسط شرکتها و دولتهایی با درک اخلاقی متفاوت که به ارزشها و ایدههای ما اهمیتی نمیدهند، از چپ و راست پیشی خواهد گرفت.
بدون اصلاحات گسترده، تهدید زیر در کمین است: یک گروه نخبه کوچک، قدرتمندترین سیستمهای هوش مصنوعی را کنترل میکنند، در حالیکه تودههای وسیع در بیکاری و وابستگی غرق میشوند. این ویرانشهر اجتنابناپذیر نیست، اما اگر اکنون اقدامات متقابل انجام ندهیم، به واقعیت تبدیل خواهد شد. مو گودت، مدیر سابق گوگل ایکس، دو فکر را با ما در میان گذاشت:
- یک مرحله واقعاً بد با جامعهای حتی تقسیمشدهتر و نخبگان حتی ثروتمندتر در راه است. سؤال این نیست که آیا این اتفاق میافتد، بلکه این است که چقدر طول میکشد.
- ما، به عنوان یک جامعه، در مورد اینکه این مرحله بد که ما را از آرمانشهر جدا میکند چقدر طول میکشد، حرفی برای گفتن داریم.
آنچه ما به عنوان یک جامعه میتوانیم انجام دهیم: راهی به سوی آرمانشهر دیجیتال!
هوش مصنوعی فینفسه خوب یا بد نیست. خنثی است. در دست اشتباه، میتواند بشریت را نابود یا به بردگی بکشد، و در دست درست، میتواند تمام جهان را نجات دهد. خبر خوب این است که ما قدرت داریم انقلاب هوش مصنوعی را به فرصتی برای همه تبدیل کنیم. در اینجا چند گام مشخص آورده شده است:
1. شروع انقلاب آموزشی
سیستم آموزشی ما هنوز مردم را برای مشاغلی آماده میکند که فردا دیگر وجود نخواهند داشت. ما قبلاً در مورد این موضوع در بالا بحث کردیم. ما به یک جهتگیری رادیکال نیاز داریم که به جوانان کمک کند تفکر انتقادی، خلاقیت و مهارتهای اجتماعی را توسعه دهند. مهارتهایی که انسانها (هنوز) بر هوش مصنوعی برتری دارند. در اینجا یک مهارت بقای ضروری وجود دارد: انعطافپذیری برای سازگاری با موقعیتهای جدید.
2. مطالبه کنترل دموکراتیک بر هوش مصنوعی
سیستمهای هوش مصنوعی با پیامدهای اجتماعی نباید صرفاً توسط شرکتهای فناوری یا دولتهای منفرد کنترل شوند. ما به مقررات، نظارت عمومی مؤثر و مشارکت دموکراتیک نیاز داریم.
3. توسعه سیستمهای مالیاتی و اجتماعی جدید
ما باید اکنون شروع به توسعه و آزمایش سیستمهای مالیاتی و اجتماعی جدید کنیم که ثروت یک اقتصاد خودکار را بهطور عادلانه توزیع کند. مالیات ربات، مالیات بر تراکنشهای مالی و درآمد پایه بدون قید و شرط آرمانشهر نیستند – آنها پاسخهای عملی به چالشهای واقعی هستند.
4. توسعه هوش مصنوعی برای منافع عمومی
هوش مصنوعی باید در خدمت منافع عمومی باشد و نه فقط منافع سود شخصی. ما به سرمایهگذاری عمومی در تحقیق و توسعه هوش مصنوعی نیاز داریم که به صراحت برای چالشهای اجتماعی مانند تغییرات آب و هوا، مراقبتهای بهداشتی و آموزش هدفگذاری شده است.
نتیجهگیری: زمان عمل فرا رسیده است!
ما در یک نقطه عطف تاریخی قرار داریم. انقلاب هوش مصنوعی جامعه ما را عمیقتر از هر انقلاب تکنولوژیکی قبلی تغییر خواهد داد. اینکه این تغییر منجر به آیندهای ویرانشهری یا آرمانشهری شود، اکنون در دست ماست. لطفاً خود را به یک سال خاص محدود نکنید. زیرا اگر کسی مانند اریک اشمیت معتقد است که تقریباً تمام کدها در یک سال آینده توسط هوش مصنوعی تولید خواهند شد، مهم نیست که این اتفاق “فقط” در سال ۲۰۲۷ یا حتی ۲۰۲۸ رخ دهد. شما هنوز باید امروز به دنبال جایگزین باشید!
یک دیستوپی موقتی – یک مرحله از تحول عمیق و عدم اطمینان احتمالاً اجتنابناپذیر است، همانطور که متخصصان میبینند. با این حال، ما میتوانیم بر مدت و شدت دیستوپی تأثیر بگذاریم. ما همچنین میتوانیم اطمینان حاصل کنیم که نتیجه نهایی یک جامعه عادلانهتر و آزادتر است که در آن مردم میتوانند زندگی رضایتبخشی داشته باشند، نه با وجود پیشرفت تکنولوژیکی، بلکه به لطف آن. زندگیای که معنای آن دیگر “۴۰ سال کار با حقوق” نیست.
جایگزین عملی، حفظ وضعیت موجود نیست. جایگزین، یک اختلال کنترلنشده است که جامعه ما را مختل میکند، یا در بدترین حالت، آن را از بین میبرد. تصمیم با ماست، و زمان عمل اکنون است! تحولات را زیر نظر داشته باشید. هم از نظر حرفهای و هم از نظر شخصی با هوش مصنوعی درگیر شوید و به سیاستمداران خود تشر بزنید. هر کاری انجام دهید اما لطفاً وقتی با موضوع “هوش مصنوعی” روبهرو میشوید، از ترس یا عصبانیت ناپدید نشوید. از شما التماس میکنم که این کار را انجام دهید!
از اینکه این مطلب نسبتاً طولانی را خواندید متشکرم!