جستجو
Close this search box.
جستجو
Close this search box.
تحقیقات نشان می‌دهد ضربه زدن به توپ با سر در فوتبال به آسیب مغزی منجر می‌شود!

تحقیقات جدید: ضربه زدن به توپ با سر در فوتبال، به آسیب مغزی منجر می‌شود!

اشتراک‌گذاری:

پژوهشگران انجمن رادیولوژی آمریکای شمالی (RSNA) با تحلیل MRI مغز 352 فوتبالیست آماتور، شامل زنان و مردان بین 18 تا 53 سال، به وجود ناهنجاری‌هایی در ماده سفید مغز، به‌ویژه در لوب پیشانی، پی بردند. این ناهنجاری‌ها شباهت زیادی به الگوی آسیب در آنسفالوپاتی تروماتیک مزمن (CTE) داشتند.

CTE یک بیماری مغزی پیشرونده است که معمولاً با ورزش‌های تماسی مانند بوکس، MMA یا فوتبال آمریکایی مرتبط است، جایی‌که ورزشکاران به طور مکرر دچار ضربه به سر می‌شوند. افراد مبتلا به مراحل اولیه CTE ممکن است مشکلات حافظه، تغییرات خلقی، بی‌ثباتی عاطفی و مشکلات رفتاری مانند تکانشگری یا پرخاشگری را تجربه کنند. CTE همچنین با افسردگی و خشونت مرتبط است. با پیشرفت بیماری، علائمی مانند زوال عقل، مشکلات گفتاری و بینایی، و علائمی شبیه به بیماری پارکینسون مانند اختلال در کنترل حرکات عضلانی بدتر می‌شوند.

هرچند ضربه‌های سنگین به سر معمولاً در فوتبال دیده نمی‌شوند، اما ضربه‌زدن با سر به توپ (هد زدن)، یک عنصر رایج این بازی است.

لوب پیشانی (ناحیه پیشانی مغز)، جایی است که عملکردهای شناختی مانند تصمیم‌گیری و حافظه انجام می‌شوند. پیشانی همان بخشی است که فوتبالیست‌ها برای کنترل بیشتر در ضربه‌های سر به توپ استفاده می‌کنند.

در این مطالعه، MRI مغز 352 بازیکنان فوتبال با 77 ورزشکار بدون برخورد، مانند دونده‌ها مقایسه شد. این تحلیل از تکنیکی به نام تصویربرداری MRI انتشار (dMRI) استفاده کرد. این روش، حرکت مولکول‌های آب در بافت‌ها را تحلیل می‌کند تا ناهنجاری‌های خفیف مانند سکته، بیماری‌های نورودژنراتیو (تخریب عصبی)، و آسیب‌های تروماتیک مغز (TBI) را که در MRI‌های سنتی قابل‌تشخیص نیستند، آشکار کند.

در بیشتر بازیکنان مطالعه‌شده، بیماری TBI یا ضربه مغزی هرگز تشخیص داده نشده بود که نشان‌دهنده اثرات تجمعی ضربات کوچک مانند هد زدن است.

بازیکنانی که بیشتر به توپ ضربه می‌زنند، ناهنجاری‌هایی در ماده سفید نزدیک به شیارها (sulci) نشان دادند. این شیارها در لایه بیرونی مغز قرار دارند و برای افزایش سطح قشر مغز و جدا کردن نواحی عملکردی مغز ضروری هستند. ماده سفید به‌عنوان “بزرگراه ارتباطی” سیستم عصبی مرکزی عمل کرده و سیگنال‌ها را به بخش‌های مختلف مغز و نخاع انتقال می‌دهد.

دکتر مایکل لیپتون، استاد رادیولوژی در مرکز پزشکی دانشگاه کلمبیا، گفت:

تحلیل ما نشان داد که ناهنجاری‌های ماده سفید مکانیزمی هستند که هد زدن باعث عملکرد شناختی ضعیف‌تر می‌شود.

با توجه به اینکه هیچ آسیب جدی به سر در این بازیکنان ثبت نشده بود، مطالعه نشان داد که بین ضربات تکراری سر و عملکرد ضعیف‌تر در یادگیری کلامی ارتباط مستقیمی وجود دارد. این یافته نشان می‌دهد حتی ضربات ظاهراً بی‌ضرر مانند هد زدن می‌توانند تأثیر عمیقی بر مغز داشته باشند.

در ورزش‌هایی مانند بوکس که ذاتاً ضربات به سر اجتناب‌ناپذیر است، اقدامات پیشگیرانه دشوار است. اما فوتبال آمریکایی مدت‌هاست که تلاش کرده تا خطرات را کاهش دهد. بازیکنان از سال 1943 ملزم به استفاده از کلاه ایمنی شده‌اند، هرچند کلاه‌های آن زمان از جنس چرم بودند. در دهه 1950، چرم با پلاستیک محافظ‌تر جایگزین شد. با وجود پیشرفت در تجهیزات، ضربات مکرر به سر باعث موجی از آسیب‌های مغزی در بازیکنان شده است.

CTE اولین بار در سال 1949 توسط دکتر مک‌دونالد کریچلی توصیف شد و تنها در اوایل دهه 2000 توسط دکتر بنت اومالو به‌عنوان یک بیماری تثبیت شد. این بیماری به طور نامتناسبی در ورزشکاران، به‌ویژه بوکسورها و بازیکنان فوتبال آمریکایی، شناسایی شده است.

بازیکنانی مانند آرون هرناندز، فرانک گیفورد و جونیور سی‌او در NFL، فوتبالیست‌هایی مانند جف استل و اسکات ورمیلیون، هاکی‌باز درک بوگارد و کشتی‌گیر WWE، کریس بنوا، همگی به CTE مبتلا بوده و در شرایط غم‌انگیز و غیرمنتظره‌ای درگذشته‌اند که این مورد اغلب با علائم این بیماری مرتبط است.

تشخیص CTE همچنان چالش بزرگی است زیرا فقط پس از مرگ تشخیص داده می‌شود.

در سال 2022، لیگ ملی فوتبال (NFL)، استفاده از کلاه‌های محافظ Guardian Caps را در تمرینات پیش‌فصل اجباری کرد. این کلاه‌های نرم، انرژی برخورد را جذب و پخش کرده و احتمال آسیب به سر را کاهش می‌دهند. برای فصل 2024، بازیکنان مجاز به استفاده از این کلاه‌ها در بازی‌های فصل عادی هستند. تحقیقات نشان داده‌اند که این کلاه‌ها برخوردها را 10 تا 20 درصد کاهش می‌دهند، البته اگر هر دو بازیکن درگیر برخورد از آن استفاده کنند.

دیدن کلاه‌های محافظ در زمین فوتبال یا تصور بازیکنانی مانند لیونل مسی با کلاه ایمنی ممکن است از نظر ظاهری جذاب نباشد (البته چنین پیشنهادی هنوز حتی مطرح نیز نشده است.)، اما چه قیمتی می‌توان بر سلامت مغز گذاشت؟

منبع: Newatlas

مقالات مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *