جستجو
Close this search box.
جستجو
Close this search box.
کلمات بر سرعت درک مغز از تمایز سایه‌های مختلف یک رنگ کمک می‌کند!

کلمات به سرعت درک مغز از تمایز سایه‌های مختلف یک رنگ کمک می‌کنند!

اشتراک‌گذاری:

بر اساس تحقیقات جدید، صحبت کردن به زبانی که برای سایه‌های متفاوت یک رنگ از کلمات مختلفی استفاده می‌کند به مغز این امکان را می‌دهد که آن سایه‌‌رنگ‌ها را سریع‌تر از زبانی که فقط یک کلمه برای آن رنگ دارد، درک کند. این یافته‌ها بر تعامل مهم بین زبان و ادراک ما تأکید می‌کنند.

چشمان ما می‌توانند میلیون‌ها رنگ متمایز را ببینند. با این حال، وقتی به توصیف این رنگ‌ها به زبان می‌پردازیم، محدودیت‌هایی وجود دارد و برخی زبان‌ها، ما را بیش از دیگران محدود می‌کنند.

به عنوان مثال، در زبان انگلیسی ۱۱ کلمه اصلی برای رنگ‌ها وجود دارد: سیاه، سفید، قرمز، سبز، زرد، آبی، قهوه‌ای، نارنجی، صورتی، بنفش و خاکستری. اما زبان روسی دو کلمه برای آبی دارد: “goluboy” برای سایه‌های روشن‌تر و “siniy” برای رنگ‌های تیره‌تر. به همین ترتیب، لیتوانیایی از “žydra” برای آبی روشن و “mėlyna” برای آبی تیره استفاده می‌کند. در زبان نروژی نیز مانند انگلیسی فقط یک کلمه اصلی برای آبی وجود دارد: “blå”.

در مطالعه جدیدی که توسط دانشگاه علم و صنعت نروژ (NTNU) و دانشگاه اسلو (UiO) انجام شد، محققان دریافتند که صحبت کردن به زبانی با چندین کلمه برای سایه‌های مختلف یک رنگ، به مغز این امکان را می‌دهد که این سایه‌ها را سریع‌تر از فردی که به زبانی با یک کلمه برای هر رنگ صحبت می‌کند، درک کند.

میلا دیمیتروا ولچانووا، استاد آزمایشگاه اکتساب و پردازش زبان NTNU و یکی از همکاران این مطالعه، گفت:

مطالعه ما نشان داد که توانایی شرکت‌کنندگان دوزبانه برای تمایز بین سایه‌های رنگ تحت تأثیر زبانی است که هنگام انجام کار استفاده می‌کردند. این یافته‌ها تأثیر متقابل و پویا بین زبان و ادراک، یعنی درک ما از ورودی حسی را روشن می‌کند.

ولچانووا ادامه می‌دهد:

نتایج ما همچنین به پیوند پویا بین زبان و شناخت، یعنی توانایی مغز برای دریافت، پردازش و بیان اطلاعات اشاره دارد. تحقیقات ما و دیگران نشان می‌دهد که این یک فرآیند دو طرفه است. این بدان معناست که زبان می‌تواند مقوله‌های شناختی را فعال کرده و بر آنها تأثیر بگذارد و برعکس، مکانیسم‌ها و مقوله‌های شناختی بر زبان تأثیر می‌گذارند.

کلمات بر سرعت درک مغز از تمایز سایه‌های مختلف یک رنگ کمک می‌کند!

محققان ۱۰۶ شرکت‌کننده در مطالعه را که دوزبانه (لیتوانیایی-نروژی) بودند یا فقط لیتوانیایی یا نروژی (تک زبانه) صحبت می‌کردند، انتخاب کردند. همه شرکت‌کنندگان تمرینی را انجام دادند که به موجب آن از آنها خواسته شد تا بین سایه‌های مختلف آبی در مقیاس یک تا ۲۰ تمایز قائل شوند. در تمرین تداخل کلامی، محققان از شرکت‌کنندگان خواستند تا قبل از شروع تمرین تشخیص رنگ، هشت رقم تصادفی گفته‌شده را به خاطر بسپارند. تمرین تمایز رنگ بدون تداخل کلامی نشان دهنده شرایط کنترل آزمایش بود.

آنها دریافتند که درک رنگ شرکت‌کنندگان دوزبانه تحت تأثیر زبانی است که آنها در طول تمرین از آن استفاده می‌کنند. به‌طور خاص، زمانیکه تمرین تشخیص رنگ با استنتاج کلامی به زبان لیتوانیایی انجام پذیرفت مشاهده شد، سبز و آبی (بین رنگ‌های دسته‌بندی) راحت‌تر از دو رنگ از یک دسته متمایز شدند؛ اما این اتفاق زمانیکه تمرین به زبان نروژی انجام شد، اتفاق نیفتاد. به زبان ساده، شرکت‌کنندگان دوزبانه زمانی که به زبان لیتوانیایی فکر می‌کردند، سریع‌تر بین آبی روشن و تیره تمایز قائل شدند، مزیتی که وقتی به نروژی فکر می‌کردند، از بین رفت! اصطلاحا به این حالت “اثر دسته‌بندی رنگی” می‌گویند.

شرکت‌کنندگان لیتوانیایی تک‌زبانه همچنین اثر دسته‌بندی رنگی را نشان دادند، در حالیکه نروژی‌های تک زبانه این اثر را در تمرین از خود نشان ندادند، از این موضوع می‌توان نتیجه گرفت که کسانی که از زبانی با دو کلمه برای آبی استفاده می‌کنند، می‌توانند سایه‌های مختلف را سریع‌تر از کسانی که از زبانی با تنها یک کلمه استفاده می‌کنند، از هم متمایز کنند.

ولچانووا گفت:

این نتیجه از این ایده پشتیبانی می‌کند که زبانی که ما استفاده می‌کنیم می‌تواند بر درک ما از رنگ‌ها تأثیر بگذارد و این پیوند بسیار پویا و وابسته به فعال شدن در مغز است. این نشان می‌دهد که زبان نه تنها نحوه ارتباط ما در مورد رنگ‌ها را شکل می‌دهد، بلکه بر دسته‌های رنگی که در دوران کودکی در مغز تثبیت می‌شوند نیز تأثیر می‌گذارد و این می‌تواند مستقیماً بر نحوه درک ما از سایه‌های یک رنگ تأثیر بگذارد.

کلمات بر سرعت درک مغز از تمایز سایه‌های مختلف یک رنگ کمک می‌کند!

انسان‌ها نمادهای خاصی را به رنگ‌ها متصل می‌کنند. ما از نظر بیولوژیکی، فرهنگی و شخصی به آنها پاسخ می‌دهیم. به عنوان مثال، قرمز رنگ خون است و اغلب نه‌تنها با عشق و شوق، بلکه با خطر و پرخاشگری همراه است. ارتباط آن با خطر به این دلیل است که علائم توقف در سراسر جهان قرمز هستند. آبی اغلب نماد آرامش و ثبات یا خرد و قابلیت اطمینان است، اما همچنین می‌تواند نشان‌دهنده غم و اندوه و افسردگی باشد (مثل ضرب المثل “I’m feeling blue” در زبان انگلیسی به این معنا که من اکنون احساس غم دارم). رنگ زرد می‌تواند با شادی و آفتاب، بزدلی یا ترس همراه باشد (“yellow-bellied” به معنی ترسو) و همچنین به دلیل برجستگی برای علائم هشدار دهنده، اتوبوس‌های مدرسه و تاکسی استفاده می‌شود. بنابراین، رنگ به‌طور جدایی‌ناپذیری با روانشناسی، علم و احساسات مرتبط است!

منبع: Newatlas

مقالات مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *