اولین برداشتها و نگاه به یک بازی برای موفقیت آن کاملاً حیاتی بوده و دقایق اولیه معمولاً آخرین مواردی هستند که در فرآیند توسعه صیقل داده میشوند، که دلیل خوبی هم دارد، چراکه بسیاری از بازیکنان تصمیم میگیرند که آیا به بازی ادامه دهند یا نه! به همین دلیل ۳۰ دقیقه اول هر بازی بسیار مهم است. اکثر شروعهای مورد علاقه ما وقت خود را با توضیحات طولانی تلف نمیکنند و مستقیما به یک موضوع جذاب میپردازند. برخی از بازیهای دلخواه ما رویکردی مینیمالیستیتر را انتخاب میکنند و به بازیکن اجازه میدهند ابتدا فضای محیط و دنیای بازی را جذب کند. در این مطلب ۱۵ بازی وجود دارد که شما را درست در ۳۰ دقیقه اول میخکوب میکنند. با اِروتِک همراه باشید.
۱. Mass Effect 2
شروع Mass Effect 2 به اندازه پایان اکثر بازیهای دیگر اوج دارد. این دنباله با کنترل بازیکن بر روی فرمانده شپرد لنگان، که از میان کشتار و ویرانی یک مکان بیش از حد آشنا از بازی اول، یعنی کشتی نورماندی، میخزد، آغاز میشود. آنچه در پی میآید، فروپاشی کامل همه چیزهایی است که در بازی اول ساختهایم! علاوه بر این، شپرد باید با یک گروه مرموز به نام سربروس، همکاری کند تا آنچه را از دست داده است، پس بگیرد و با تهدید ریپر مبارزه کند. Mass Effect 2 مانند فیلم The Empire Strikes Back در دنیای بازیهای ویدیویی است، با توجه به اینکه چقدر میزان ریسکها و خطرها بالا رفته و اوضاع چقدر وخیم شده است.
۲. Metal Gear Solid 1
هیچ چیز در چشمانداز بازیهای دهه ۹۰، سینماییتر از Metal Gear Solid نبود. شروع بازی ما را مستقیماً به داخل اکشن کشاند، زیرا سالید اسنیک مخفیانه از یک زیردریایی در جزیره شادو موس نفوذ میکند و همه اینها با یک موسیقی متن شگفتانگیز و استعدادهای صوتی واقعاً به یاد ماندنی فیلمبرداری شده بود. از همان ابتدا کاملا واضح بود که چقدر سری Metal Gear Solid قرار است خاص باشد.
۳. Halo 2
موسیقی میتواند چیزی را بگوید که کلمات نمیتوانند، و لحظات ابتدایی Halo 2 هویت خود را بیعیب و نقص با موسیقی متن فراگیرش بیان کرد. اولین تصویری که بازیکنان میبینند، حلقه نابود شده از Halo 1 است که به عنوان بازگشتی عالی به محیط علمی تخیلی عمل میکند. بازیکنان درست از ابتدا با انبوهی از سیاستهای کاوننت (Covenant) نیز پذیرایی میشوند، رهبر آنها، آربیتر، به دلیل عدم محافظت از حلقه هالو از وقایع بازی اول، بدعتگذار نامیده میشود. سپس چشمانداز به کسی که آن را نابود کرد، مستر چیف، تغییر میکند و آنچه در پی میآید، یک ماموریت دقیق و ماهرانه برای محافظت از زمین در برابر حمله کاوننت است. کیفیت بازی پس از آنکه چیف بمب خود را به کاوننت داد، تثبیت شد.
۴. The Last of Us
شروعهای کمی در دنیای بازیها به اندازه The Last of Us از نظر احساسی دلخراش هستند. لحظاتی قبل از اینکه ویروس آخرالزمانی کوردیپس باعث تخلیه گسترده شود، بازی آغاز میشود. کاوش خانه جوئل به عنوان دخترش در حالیکه آژیرها و صحبتهای رادیویی بدترین اتفاقات را تأیید میکنند، لحظات بعدی را بسیار سختتر کرد. پس از این عنوان بیرحمانه، یک پرش زمانی ۲۰ ساله وجود دارد زیرا بازیکنان به جای جوئل بسیار شکسته و سختشده که از غیرقابل تحملترین حوادث جان سالم به در میبرد، قدم میگذارند.
۵. Bioshock
سکانس آغازین Bioshock همه چیز در مورد جو و غرق کردن بازیکن در آرمانشهر زیبای دیستوپیایی راپچر است. سوار شدن به آسانسور به داخل راپچر به دلایل خوبی که این همه سال در خاطرات ما باقی مانده است، موفق میشود. محیط الهام گرفته از ژول ورن در زیر اقیانوس به لطف موسیقی متن سنگین و کارگردانی هنری بینظیر، هم وهمآور و هم جذاب به نظر میرسد. قلاب راپچر بدون زحمت بازکینان را جذب میکند. چه کسی میتواند در برابر یافتن مشکلی که در شهر زیردریایی بهشتی رخ داده است و چه وحشتهای شیطانی در زیر آن وجود دارد مقاومت کند؟
۶. Resident Evil 1 Remake
Resident Evil مانند اکثر داستانهای ترسناک آغاز میشود. فرار از گروهی از موجودات هیولا مانند به آنچه به نظر میرسد یک عمارت نسبتاً امن است. چیزی که RE1 را متمایز کرد، فیلمبرداری و گرافیک انقلابی آن در آن زمان بود. بازسازی (ریمیک) نیز با موفقیت تلاشهای PS1 اولیه را به یک شاهکار واقعی در کارگردانی ترسناک تبدیل میکند. جدا کردن خودمان از کاوش فضای عمارت اسپنسر، به خصوص با لحظات جذاب مانند “ساندویچ جیل” و اولین رونمایی زامبی، دشوار است.
۷. Doom (2016)
هیچ مقدمه بازی دیگری در این لیست به اندازه Doom 2016 مستقیم به اصل مطلب نمیپردازد. بشکاف و نابود کن تا تمام شود! با این کلمات، دووم اسلیر از حالت سکون خود برمیخیزد تا از یک مرکز مریخ در برابر انبوهی از مشکلات جهنم دفاع کند. شما بلافاصله میتوانید یک سلاح را آزمایش کنید، زیرا ایمپها شروع به پاره کردن غل و زنجیر شما میکنند. رضایت فوری از گیمپلی اسلحه و داستانگویی محیطی در مرکز مریخ واقعاً یک افتتاحیه اعتیادآور و سرگرمکننده را رقم زد.
۸. Uncharted 4: A Thief’s End
شما میتوانید تقریباً هر شروع Uncharted را انتخاب کنید و در لیستی مانند این قرار بگیرد، اما A Thief’s End موفق میشود از استانداردهای بالای معمول خود فراتر رود. نیتان دریک و برادرش سام، بازی چهارم را با تمام سرعت روی یک قایق موتوری آغاز میکنند و از موشکها و رگبارهای گلوله جاخالی میدهند. این بخش یک ترن هوایی است که در نهایت نگاهی اجمالی به آنچه برادر نیت بود، ارائه میدهد. البته، بازی واقعی ۱۵ سال بعد اتفاق میافتد و نیت بازنشسته در مورد زندگی فکر میکند و، خوب … ما میدانیم که چگونه پیش رفت. Uncharted 4 به ندرت ترمزها را از توالی فرار اولیه قایق کند میکند و برخی از هیجانانگیزترین اکشنهایی را که این سری دیده است، ارائه میدهد.
۹. Silent Hill 2 Remake
بازسازی Silent Hill 2 عملاً هر کاری را که از یک بازسازی مناسب انتظار میرود، انجام می دهد. صداگذاری را بسیار بهبود میبخشد، جزئیات بیشتری را به محیطها اضافه میکند و گیمپلی را در میان چیزهای دیگر بسیار زیبا میکند. بازیکنان درست از همان ابتدا متوجه میشوند که در حال بازی یک بازی GOTY هستند، زیرا جیمز نامه همسر مرحومش را میخواند و به شهری مرموز میرود. صدای جیمز نمیتوانست مالیخولیاییتر باشد و Silent Hill مهآلود به همان اندازه ترسناک به نظر میرسید که اولین بار آن را در PS2 دیدیم.
۱۰. Tomb Raider (2013)
بازسازی Tomb Raider در سال ۲۰۱۳ خیلی سریع جهت جدید و بیرحمانه را در سکانس فرار آغاز بازی تثبیت کرد. لارا پس از یک کشتی شکسته در حال کاوش مثلث اژدها مرموز، به شدت آسیب میبیند. او خود را وارونه بسته میبیند و بازیکنان باید پس از اینکه توسط یک میخ بزرگ سوراخ میشود، از غار تاریک عبور کنند. این یک ساکنس کاملاً احساسی است که توسط برخی از طراحیهای سطح سرگرمکننده و فضای عالی برجسته شده است.
۱۱. Far Cry 3
Far Cry 3 ورودی بود که این سری را به آنچه امروز هست، تبدیل کرد و بسیاری از آن در سکانسهای آغازین آن القا شد. گروهی از دوستان در تعطیلات خود به چند جزیره ساحلی میروند و اهمیتی به دنیا نمیدهند، اما به محض ورود به جزیرهای که توسط دستههایی از دزدان دریایی تشنه به خون اداره میشود، بهشت آنها به سرعت به یک کابوس تبدیل میشود. شخصیت شرور اصلی، واس، کاملاً وحشی است، بیشتر مهمانان را میکشد و بقیه را به بردگی میفروشد. Far Cry همچنان بر تأکید بیرحمانه شرور که نسخه ۳ آن را ایجاد کرد، تا به امروز ادامه میدهد.
۱۲. The Evil Within
بیمارستانهای روانی محیطی عالی برای ژانر وحشت هستند، اما The Evil Within به نوعی آن را یک درجه بالاتر از آنچه انتظار داشتیم، میبرد. دیدن همه اجساد پراکنده در اطراف ورودی بیمارستان برای کارآگاه سباستین شوکهکننده بود، اما آنچه در پی میآید چیزی ترسناکتر است. او توسط یک دیوانه ارهبرقی بسته میشود و به سختی به یک تله اتاق ماشین ارهکشی فرار میکند. البته، با گذراندن زمان بیشتر در بیمارستان روانی، جاییکه خطوط بین کابوس و واقعیت به شدت محو میشوند، اوضاع حتی پیچیدهتر میشود.
۱۳. Cyberpunk 2077
هر سه مقدمه Cyberpunk 2077 زمینهای عالی برای نقشی که V در نایت سیتی ایفا میکند، فراهم میکنند. مسیر زندگی Nomad پیشزمینهای محکمتر برای V ایجاد میکند که در آن بازیکن میتواند اولین ورود خود به شهر بزرگ را همراه با شخصیت، نقشآفرینی کند. Streetpunk کمتر شبیه به یک “خارجی که به شهر بزرگ میرسد” است و بیشتر شبیه به یک پیشزمینه “از فقر به ثروت” برای V است. در حالیکه مسیر زندگی Corpo شامل چشیدن نوع پیچ و خمهایی است که بازیکن از طریق روایت اصلی که در ادامه میآید، تجربه خواهد کرد. به هر حال، معرفی نایت سیتی عالی است و به محض ملاقات با دوست صمیمیتان جکی، بهتر هم میشود.
۱۴. Half-Life
Half-Life محصول سال ۱۹۹۸، استانداردی را برای سکانسهای سینمایی آغازین در بازیها تعیین کرد. جهتگیری گوردون فریمن در تأسیسات تحقیقاتی Black Mesa به طرز درخشانی طرح داستان را پایهگذاری میکند. انبوهی از فعالیتهای پسزمینه در حالیکه از طریق تونلهای غارمانند با تراموا در مسیر کار سفر میکنید، وجود دارد. فعالیت پسزمینه فیلمنامهنویسی شده به نوعی به عنوان یک آموزش حرکت دوربین عمل میکند، اما آنقدر ارگانیک انجام میشود که کاملاً غوطهورکننده است.
۱۵. Shadow of the Colossus Remake
اگر چیزی باشد که بتوانید به آن در بازی فومیتا اوئدا اعتماد کنید، آن جذابیت است. نماهای دوربین که Wander و بازدید او از سرزمین Colossi را به تصویر میکشند، به طرز چشمگیری انجام شدهاند. شروع بازی واقعاً شبیه به تماشای یک فیلم کوروساوا با سبک مینیمالیستی آن است. شما در سرزمینی مرموز رها میشوید که فقط یک شمشیر و اسب برای راهنمایی شما وجود دارد. با این حال، ریتم هرگز خیلی کند به نظر نمیرسد به دلیل ساختار بسیار محکم ۱۶ مبارزه با کولوسی. بازسازی گرافیک و نورپردازی را به اوجهای جدیدی میرساند و درخشش رنگیتری را روی کلاسیک قدیمی به تصویر میکشد.
منبع: Gamingbolt